واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۶۱۹: کام حاصل ای دل از آه سحر گاهی کنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کام حاصل ای دل از آه سحر گاهی کنی گر تو، ای قطع نظر از خلق، همراهی کنی! یک سراسر سیر آن زلف درازم آرزوست ای شب وصل از تو میترسم که کوتاهی کنی! هر چه میخواهد، بکن، تا هرچه میخواهی، کند لیک میخواهی تو دائم، هر چه میخواهی کنی! دانه سان سر سبز تا فردا برآری سر ز خاک باید امروز از غم آن چهره را کاهی کنی تا توانی بود از داد و دهش چون آفتاب از گرفتن مه صفت تا چند جانکاهی کنی؟! تا توان چون موج بود آزاد در بحر وجود چند بر خود فلس چندی دام چون ماهی کنی تا توان در دشت استغنا علم بودن چو کوه در پس دیوار مردم تا بکی کاهی کنی؟! واعظ قزوینی