واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۶۱۲: بکام خویش، نچیدم گلی ز باغ جوانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بکام خویش، نچیدم گلی ز باغ جوانی نکرده است مرا پیر، غیر داغ جوانی در این دو روز ببین فکر خود، که نیست میسر تهیه سفر مرگ بی دماغ جوانی شراب داد چو ساقی، پیاله باز ستاند بنوش تا ز تو نگرفته اند ایاغ جوانی ز دیده اشک و، ز دل آه و، از دهان تو دندان برون دوند بهر سوی، در سراغ جوانی بگرد از پی خود، تا نظر نمانده ز کارت که این گهر نتوان یافت بی چراغ جوانی ببند بار کنون، چون ترا چو واعظ بی بر شکوفه کرد ز موی سفید، باغ جوانی واعظ قزوینی