واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۴: همچو ناخن، شده خم بر در سلطان تاکی؟!
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همچو ناخن، شده خم بر در سلطان تاکی؟! در گشاد گره جبهه دربان تاکی؟! ز آب روی و، مژه تر، ز تذلل پی نان آب و جاروب کشی بر در دونان تاکی؟! کردن آزار جهانی، ز طمع بهر شکم خلق را پوست کنی، بهر یک انبان تا کی؟! خوشه سان خانه پر از گندم وجو، و ز پی نان بودن ای سست قدم این همه لرزان تاکی؟! با بر افروختن و نعره زدن همچو تنور ریزد آتش ز دهان تو پی نان تاکی؟! همه عمر نهی سر بسر طول أمل نفس را این همه سر بر خط فرمان تا کی؟! روز در ذکر زر و سیمی و، شب در فکرش! روز وشب دیدن این خواب پریشان تاکی؟! درد سرهای جهان سر بسر از سامانست مینهی این همه سر بر سر سامان تاکی؟! دامن دل بکش از خار علایق واعظ چشم بر راه تو گلهای گلستان تاکی؟! واعظ قزوینی