واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۲: دوست داند زبان خاموشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوست داند زبان خاموشی ناله! جان تو، جان خاموشی! کام گوشی نکرده هرگز تلخ یار شیرین زبان خاموشی بد نیندیشد از برای کسی همدم مهربان خاموشی سرفراز، آن زبان که جای گرفت چون الف در میان خاموشی هست بی آب و رنگ لعل لبی کآن نباشد ز کان خاموشی از گزند جهان بکش خود را در حصار امان خاموشی خصم را افگند ز اسب غرور نیزه جانستان خاموشی سر دشمن نیفگند در پیش غیر تیغ زبان خاموشی هست شیرین شدن بکام جهان ثمر بوستان خاموشی کس چرا رنجد از خموش؟، که نیست خار در گلستان خاموشی شوخ و جلف است بس کمیت زبان مده از کف عنان خاموشی نیست گوشی، وگرنه بسیار است حرف ها در میان خاموشی گر متاع نجات میطلبی نیست جز در دکان خاموشی باش واعظ خموش، زآنکه بوصف نیست محتاج شان خاموشی واعظ قزوینی