واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۸۸: بهرجا میفروزی چهره،آتشخانه میسازی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهرجا میفروزی چهره،آتشخانه میسازی بهر جانب نظر می افگنی، میخانه میسازی نگار من برنگ شعله، خشک وتر نمیدانی بهار من، بهر کس میرسی، دیوانه میسازی نگه می دارد از دور، آتش حسنت اسیران را تو ان شمعی که فانوس از پر پروانه میسازی به بیداری هم آن، چشم سیه در خواب میباشد مگر احوال بختم، پیش او افسانه میسازی؟! نمی آمیزد آن زلف سیه از سرکشی باما گرش از استخوان سینه ما شانه میسازی ندانم آتش سوزنده یا سیل بهارانی که هر سو میخرامی، عالمی ویرانه میسازی تو ای گنج روان عاشقان، از بس گرانقدری بهر ویرانه یی پا میگذاری، خانه میسازی من از بهر تو، با ناسازی ایام میسازم تو ای ناساز، میسازی به واعظ، یا نمیسازی؟! واعظ قزوینی