واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۸۴: کیم من؟ بیدلی، بیچاره یی، از خویش دلگیری!
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کیم من؟ بیدلی، بیچاره یی، از خویش دلگیری! بآب تیغ خوبان تشنه یی، از جان خود سیری! (ز سر تا پا گنه کارم، ندارم عذر تقصیری ز چشم افتاده یارم، رفیقان چیست تدبیری؟) نثار جان بدست و، دیده خواهش بره دارم که ایمائی رسد از گوشه ابروی شمشیری دلم میرفت و، می نالید هر عضوم ز دنبالش بآهنگی که، نالد از پی دیوانه زنجیری زبان خامه اش، گر بشکند در هم، عجب نبود مصور گر کند از رنگ من پرداز تصویری! حیات تازه یی از هر خرامش یافتم واعظ بپای سرو بالایش نکردم مردن سیری! واعظ قزوینی