واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۸: ز حیرت تو، کسی گردش از کباب ندیده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز حیرت تو، کسی گردش از کباب ندیده به پیش لعل لبت، رنگ در شراب ندیده دلم ز دوست بجز تندی و عتاب ندیده بغیر سیل کس این خانه خراب ندیده ز بیم شحنه خوی تو در دیار محبت کسی جز از غم هجر تو بیحساب ندیده ز پای تا بسرت آنچنان پر سا ز خوبی که سرمه جای در آن چشم نیم خواب ندیده چه اعتماد بحرفی، که آن ز فکر نخیزد که زود میگسلد، رشته یی که تاب ندیده چو نو نیاز به دولت رسید، شور برآرد چو آب دید، خروشد سفال آب دیده بغیر آن قد شمشاد، نیست در دل واعظ چو شانه غیر الف، کس درین کتاب ندیده واعظ قزوینی