واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۴: گر فلاطون زمانی، حرف دانستن مزن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر فلاطون زمانی، حرف دانستن مزن نام خود را خط بطلان، از رگ گردن مزن لب مجنبان از برای هرزه گفتن هر نفس بر چراغ اعتبار خویشتن، دامن مزن گر سخن خواهی کنی، عیب سخن کردن بگو گر نخواهی تن زد، از حرف خموشی تن مزن روشنایی خانه دل را، ز چشم عبرت است بیش ازین از خواب غفلت، گل بر این روزن مزن پهن دشتی، چون فضای عالم تجرید نیست خیمه دل بیش ازین در تنگنای تن مزن آفتی چون رد سائل نیست منعم، مال را آتشی از حسرت موران، برین خرمن مزن با تواضع میتوانی جان دشمن را گرفت جز بشمشیر خمیدن، خصم را گردن مزن آنچه منعم راست در کف، مفلسان را در دلست شاخ گل گو خنده بر خاکستر گلخن مزن گر ظفر خواهی چو واعظ خاک ره شو خصم را خاک غیر، از گرد خود، بر دیده دشمن مزن واعظ قزوینی