واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۶: از بزرگان وحشی و، با خاکساران همدمیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بزرگان وحشی و، با خاکساران همدمیم کوه اگر باشی تو، ما سیلیم؛ اگر خاکی، نمیم! همچو حرفی کز کتاب افتاده باشد برکنار گر بصورت دورم از یاران، بمعنی باهمیم صبح تا شب باد پیما، شب سراسر غنچه خسب بوستان زندگی را ما همانا شبنمیم میتوان با چرب و نرمی، خصم را بستن زبان ما ز خوی نرم، بر زخم دهنها مرهمیم بر نمی آید ز قوت، آنچه می آید ز ضعف پشت شمشیر است اگر خصم توانا، ما دمیم! جلوه کردن ز آن سهی قد، گرد سرگشتن ز ما قامت او هر کجا باشد علم، ما پرچمیم شور ما در تلخ گویی واعظ از عین صفاست در مذاق خلق اگر ناخوش چو آب زمزمیم! واعظ قزوینی