واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۲: برکنده از حیات، باندک بهانه ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برکنده از حیات، باندک بهانه ایم دندان کرم خورده کام زمانه ایم گردیده پرده هنر ما، وجود ما ز آن قدر ما نهفته، که خود در میانه ایم امروز در بساط جهان، نیست خوشدلی ما مست بزم دوش، و شراب شبانه ایم فارغ ز هر غمم، دل پر یاد دوست کرد ما پادشاه عالم خود زین خزانه ایم از ما غرض دلست و، غرض از دلست دوست دل چشم و، دوست مردم و، ما چشم خانه ایم فارغ کسی چو خوشه ز برگ معاش نیست تا زنده ایم، در طلب آب و دانه ایم داریم جای بر سر زلف پریوشان تا در گشاد کار ضعیفان چو شانه ایم واعظ قزوینی