واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۱: ز غم گر سوختم، نزدیک یار مهوش خویشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز غم گر سوختم، نزدیک یار مهوش خویشم شدم خاکستر، اما همنشین آتش خویشم بهر جا باشد او، من دور گرد آن سر کویم خیالش تا بدل جا کرده، من هجران کش خویشم فلک را نیست جرم،این اضطراب از خویشتن دارم در این مجمر شرار آسا سپند آتش خویشم چو حرف وصل گوید، خویش را دور افگنم اول برای صید مطلب تیر روی ترکش خویشم سراپا گرچه واعظ هستیم باشد ازو، لیکن شررسان در فلاخن، از فروغ آتش خویشم واعظ قزوینی