واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۵: از یار بد چه نقص، بخوش طینتان پاک؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از یار بد چه نقص، بخوش طینتان پاک؟ تن گر شود پلید، چه نقصان بجان پاک؟! دارد کلام پاکدلان بیشتر اثر زور خدنگ بیش بود از کمان پاک بر خصم، بی درشت سخن، کارگر تراست زو داد خود بگیر بتیغ زبان پاک هر دم گزندی از سگ نفست رسد بدل افتاده این پلید ترا خوش بجان پاک روز و شبت بپاکی تن پاک صرف شد این جسم پاک را نسزد جز روان پاک با آب دیده دامن پاکی بدست آر چیزی نبسته است بدست و دهان پاک پاکیزگی وضع، بود روزی حلال نان پلید چند بدستار خوان پاک؟! دل خانه خداست، نه جای غم جهان بیرون بر این پلیدی، ازین آستان پاک! برخاک غلتد آب ز پاکیزه گوهری ندهد ز دست خاک نهادی روان پاک ای دل بساز با مزه روزی حلال محتاج هیچ نانخورشی نیست نان پاک واعظ ترا باین همه آلودگی مگر بخشد خدا بآب رخ دیدگان پاک واعظ قزوینی