واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۸: یارب بفضل خویش، گناهان ما ببخش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یارب بفضل خویش، گناهان ما ببخش از تست جمله بخشش و، از ما خطا ببخش هر چند نیستم سزاوار بخششت ما را بروی شاه رسل، مصطفی ببخش ما در طریق بندگیت، گر پیاده ایم ما را بشهسوار عرب مرتضی ببخش جز سوختن اگر چه نباشد سزای ما اما بسوز سینه خیرالنسا ببخش ما را که خسته است بالماس غم جگر از بهر خاطر حسن مجتبی ببخش ما مجرمان که تشنه لب آب رحمتیم ما را بشاه تشنه لب کربلا ببخش یارب بآه و ناله سجاد و درد او کز درد بیغمی همگی را دوا ببخش در دوستی باقر و جعفر چو صادقیم ما را بآن دو پیشرو اولیا ببخش این نامه ها بگریه کاظم بشو ز جرم این جهل ها بدانش و علم رضا ببخش بر دامن و تقی و نقی دست ما ببین ما را به آن دو سرور اهل سخا ببخش از عسکریست عاقبت کار ما حسن زین حسن اعتقاد، بدیهای ما ببخش شد ز انتظار صاحب ما، چشم ما سفید ما را بدرد دوری آن مقتدا ببخش زین چهارده بس است یکی بهر عالمی ما را برای خاطر هر یک جدا ببخش واعظ شکسته بر در ایشان چو استخوان او را باین شکستگی، ای پادشا ببخش! کارش تباه و، درد ز حد بیش و، صبر کم حالش ببین و، رحم نما و، دوا ببخش واعظ قزوینی