واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۴۰۷: گذشت زندگی و، شد ز دست کار افسوس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گذشت زندگی و، شد ز دست کار افسوس نداد فرصت افسوس، صد هزار افسوس! برفت عهد شباب و، همان علاقه بجاست نکرده بند ز خود پاره، شد بهار افسوس گذشت عمر و، نکردیم طاعتی هرگز ز دست رفت کمند و، نشد شکار افسوس دمی به کار نیامد ترا ز مدت عمر شکفت و ریخت چه گلها ز شاخسار افسوس تمام عمر تو بگذشت در خود آرایی نگشت دست ز دندان ترا نگار افسوس ترا بسی حرکت داد رعشه پیری ز خواب وا نشدت چشم اعتبار افسوس دل شکسته بگرداب تن تباهی ماند نرفت کشتی از این ورطه برکنار افسوس بشد بخنده و غفلت تمام عمر و، شبی بروز خود نگریستیم زار زار افسوس ز روسیاهی ایام جاهلی واعظ نشست چهره ترا چشم اشکبار افسوس! واعظ قزوینی