واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۷: گر نباشد بیش ای دل سیم و زر، با کم بساز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر نباشد بیش ای دل سیم و زر، با کم بساز با سر بیدرد سرکن، با دل بیغم بساز با چه خواهم خورد امشب، یک دو شب هم صبر کن با چه خواهم ساخت فردا، یک دو روزی هم بساز! با نگاه خشک، عمری ساختی از بی غمی چشم من، یک چند، هم با دیده پرنم بساز نیست غیر از حسرت یک آه حسرت در دلم پر مکن تعجیل، با من ای نفس یک دم بساز سازگاری، در نهاد عالم امکان کجاست؟ ای دل ناساز، با من ناسازی عالم بساز هرزه نالان بوته تیر تعرض میشوند خواهی ار بسیار گو باشی، بحرف کم بساز واعظ این ده روز را، غم بیش ازین در کار نیست از قبا با ژنده، از دینار با درهم بساز واعظ قزوینی