واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۶: قد خمید، از دیدن روها، به پشت پا بساز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قد خمید، از دیدن روها، به پشت پا بساز باعصا، دیگر بیاد قامت رعنا بساز سرخی رخ گشت زردی، چون ورق گرداند عمر بعد ازین از روبه پشت این گل رعنا بساز میبرد امروز و فردا وارثش همراه مال یک دو روزی نیز ای دل، با غم دنیا بساز روی دست جوهری، از بهر تاج زر مخور تا توانی ای گهر، با شورش دریا بساز حلقه طفلان، حصار سنگ چینی بیش نیست همچو مجنون ای دل دیوانه با صحرا بساز خودنمایی را نباشد حاصلی جز سوختن ای شرر تا میتوانی در دل خارا بساز گوهر راز است بازاری و، بدگو مشتری یکدم از مهر خموشی، با زبان ما بساز گوهر مقصود را، باشد صدف کام نهنگ با فلوس خویش چون ماهی ازین دریا بساز تا نیفتاده است واعظ برتو چشم صبح حشر ای سراپا زشت، بر خود بنگر و، خود را بساز واعظ قزوینی