واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۴: غم او ساخت دلم تنگ و، هم او بگشاید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غم او ساخت دلم تنگ و، هم او بگشاید دانه از آب گره گشت و، ازو بگشاید در خور حوصله خویش برد هرکس فیض طاقتی کو که نقاب از رخ او بگشاید؟ کشور فتح، مسخر ز شکست تو شود این دیاریست که با تیغ عدو بگشاید دل، خوش از صبر به تنگ آمده، کو زور غمی که ز چاک دلم این بند رفو بگشاید؟! آب شرمیست در آن رخ که نبندد صورت کلک نقاش اگر چهره او بگشاید کیست با او سخن کشتن واعظ گوید؟ سر حرفی مگر آن تندی خو بگشاید! واعظ قزوینی