واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۱: ای که پرچین جبهه ات، از حرف مردن میشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که پرچین جبهه ات، از حرف مردن میشود خانه از مرگ تو فردا، پر ز شیون میشود ای که با نام کفن، خود را نسازی آشنا این قبا آخر تو را پیراهن تن میشود طالع فیروز خواهی، مهربانی کن بخلق چرب نرمی بر چراغ بخت، روغن میشود میکنی تا ساز برگ عیش، وقت رفتن است میرود تا واشود گل، وقت چیدن میشود تیره روزان، کار خود سازند، در شبهای تار؛ در دل شبها، چراغ شمع روشن میشود در جوانیها بهوش آور، نه ده روز دگر تا تو می آیی بخود، هنگام رفتن میشود تیره روزی، اهل بینش را بود عین صفا خانه چشم از چراغ سرمه روشن میشود مانع آفات واعظ، احتیاط است احتیاط پای تا سر چشم بودن، بر تو جوشن میشود واعظ قزوینی