واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۹: سنبل از تاب خم موی تو، درهم میشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سنبل از تاب خم موی تو، درهم میشود غنچه از شرم گل روی تو، شبنم میشود گشت داغم دلنشین تر، در هوای نو بهار ز آنکه بهتر مهر گیرد، صفحه، چون نم میشود لطف میگردد بما، تا میرسد بیداد تو زخم ما را آب شمشیر تو، مرهم میشود از پی همدرد میگردد، دل بیتاب من؛ موم من گر شمع گردد، شمع ماتم میشود! کی شوی بر نفس خود فرمانروا بیداغ عشق! بر سر دیوان سلیمانی بخاتم میشود میشود محروم، هرکس میکند کسب هنر میرود بیرون ز جنت، هر که آدم میشود! شیخ پیری میرسد اینک، بصد عز و وقار از تواضع قامت ما پیش او خم میشود ما سیه روزان غم پرور، به محنت زنده ایم سبز برگ عیش ما از نخل ماتم میشود جز دل بیغم نباشد سنگ راه بندگی میشوم غمگین دل واعظ چو خرم میشود! واعظ قزوینی