واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۷: آنچه از آه ستمکش، بستم کیش رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنچه از آه ستمکش، بستم کیش رود رحم بر شه کنم، ار ظلم بدرویش رود شود آبادی کشور ز زیادیها کم پس رود دولت، چندانکه ستم پیش رود اعتبار دگر امروز منافق خو راست دو زبان گشته قلم، تا سخنش پیش رود بردر دل ز تأمل بنشان دربانی تا بلب حرف نیارد، بسر خویش رود سخن مرد دل آزار، بدلهای نژند همچو گرگیست، که آن رد رمه میش رود نیک کن، نیک؛ که زنجیر عمل پاپیچ است نتواند قدم از نقش قدم پیش رود گل خیرش نبود، جز گل آتش واعظ از تو گر خار جفائی بدل ریش رود واعظ قزوینی