واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۶: بر ما سخن سرد عزیزان نه گران بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر ما سخن سرد عزیزان نه گران بود کان بر دل ما، چون نفس شیشه گران بود دشنام به جان منت، ازین منفعلم من کآزار منش، باعث تصدیع زبان بود دیگر نتواند بلب آورد فغانم یاد خوش آن روز، که درد تو جوان بود از عمر چه دیدیم، بجز فوت جوانی زیبا گل این باغ، همین رنگ خزان بود ز آن عمر رسانید مرا زود به پیری کاین ابلق سرکش ز نفس گرم عنان بود از گلشن ایام، ز دم سردی پیری در دست ز آیینه مرا برگ خزان بود واعظ نه عبث جان ببها داد سخن را هر معنی آن جوهری ارزنده به جان بود واعظ قزوینی