واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۴: سخن سیم و زر و خانه و اسباب بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن سیم و زر و خانه و اسباب بود سخنی فی المثل امروز اگر باب بود هرکجا بگذرد آب سخن سیم و زری صد دل آویخته هر سوی چو دولاب بود قبله طاعت این قوم، طلای دو تبی است طاق درهای خسان، نایب محراب بود مرده کشتن اویند جهانی ز حسد هر که سر زنده درین عهد چو سیماب بود نیست گر بلد، ای خانه خرابی چو حباب در ویرانه ام، از کوچه سیلاب بود! کس نداند ره ویرانه ام از گمنامی زآن تهی، کلبه ام از پرتو مهتاب بود غیر خر مهره ندانند خرانش ز خری سخن واعظ اگر چه گهر ناب بود واعظ قزوینی