واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۷: میشود جان تازه، چون دوری ازین تن میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میشود جان تازه، چون دوری ازین تن میکند میشود دل زنده هرگه یاد مردن میکند مرهم مظلوم باشد، نیش بر ظالم زدن زخم دندان سگان را، بخیه سوزن میکند پیچش هر کار را، باشد گشادی عاقبت آخر این سرگشتگی کار فلاخن میکند ای که از رنج توقع مانده یی از خواب و خور درد دندان طمع را، چاره کندن میکند میتوان با روی گرمی صد دل آوردن بدست خانه صد آیینه را یک شمع روشن میکند غم مخور، گردد جداییها به جمعیت بدل تخم را دهقان پریشان، بهر خرمن میکند از ره چشم است واعظ، خانه دل بی صفا گرد، ره در خانه ها دایم ز روزن میکند واعظ قزوینی