واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۴: زآن چشم، دل به یک دو نظر صلح میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زآن چشم، دل به یک دو نظر صلح میکند زآن لب، به یک دو قطعه شکر صلح میکند هر کس که دیده رنگ ترا وقت جنگ جو صلح ترا به جنگ دگر صلح میکند؟! از بس به زیر تیغ تغافل نشسته است از نامه تو دل به خبر صلح میکند باشد چو عضو عضو ترا شیوه یی جدا چشم تو جنگ و، طرز نظر صلح میکند جمعیتی است چشم من و آن جمال را با ناله ظاهرا که اثر صلح میکند در فکر تازه کاری قهر است لطف او با ما برای جنگ دگر صلح میکند از جرم من گذشته و، تیغ تغافلش از خون من، به خون جگر صلح میکند با ما ز بسکه از ته دل نیست جنگ او دل را گمان شود که، مگر صلح میکند! بادا حرام راحت بالین، بر آن سری کز ترک سر، ببالش زر صلح میکند گو سرنه و ببند کمر جنگ را، کسی کز خود سری به تاج و کمر صلح میکند! نشماریش ز اهل نظر واعظ آنکه او از اشک خود بدر و گهر صلح میکند! واعظ قزوینی