واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۱: هست سالک با خدا، گر کار دنیا میکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هست سالک با خدا، گر کار دنیا میکند نیست جز در بحر کشتی، رو بهرجا میکند باشد از بیخان و مانان برگ عیش اغنیا زندگانی شهر از پهلوی صحرا میکند خاکساری قدرت افزاید، که در میزان گهر پله پستی چو گیرد، نرخ بالا میکند گرنه ما رزق خود از بی جوهری پیدا کنیم هر کجا باشیم، ما را رزق پیدا میکند! با زبان، خصم قوی را می توان کردن ضعیف سنگ را آتش به این پیوسته مینا میکند زیردستان فارغ از فکر نظام عالمند زآنکه کار آسیا را سنگ بالا میکند میشوی دیوانه واعظ، پرمنه سر بر سرم سنگ بالین را، سر من سنگ سودا میکند واعظ قزوینی