واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۸: نوبهار آمد، خردگو فکر زنجیرم کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نوبهار آمد، خردگو فکر زنجیرم کند حیف چندان نیست کز دیوانگی سیرم کند؟! آن سیه رویم که بحر رحمت او هر نفس بخشش صرف جهانی، صرف تقصیرم کند نا زیاد عالم طفلی کند حسرت کشم روزگار از موی سر زآن کاسه پر شیرم کند نور اقبالی که من در جبهه دیدم ترک را پشت پایی دور نبود گر جهانگیرم کند زان خرابم من که معمار جهان بهر شگون دایم از آب و گل سیلاب، تعمیرم کند واعظ قزوینی