واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۱: فرداست اینکه زمره شاهنشهان کشند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فرداست اینکه زمره شاهنشهان کشند حسرت برآن گروه که حسرت بنان کشند کرمان آب گنده استاده زرند این زاهدان ک دست باب روان کشند خلق زمانه اند پی دست برد هم دست آن کسان برند که پا ز میان کشند درویش، قدر کشور امن و امان بدان شاهان سپاه هر طرف از بهر آن کشند گردن بنه بفقر، که گردنکشان بحشر گردن بناز و نعمت این مفلسان کشند ظالم ستم بخویش کند، زآنکه اهل زور زوری کنند چون بکمان، از کمان کشند لب بسته ایم بسکه چو بادام، در جنون طفلان بسنگ هم، عجب از ما زبان کشند! گردد مگر ضرور که مردان حق بخشم تیغ از نگاه کج برخ دشمنان کشند واعظ چو خوش کناره گرفتی ز مال و جاه بنگر ترا مباد دگر در میان کشند واعظ قزوینی