واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۴: تن بمحنت ده، اگر خواهی که گردی سربلند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تن بمحنت ده، اگر خواهی که گردی سربلند گر نیفتادی در آتش، اوج نگرفتی سپند گوشواری نیست گوش هوش را به زین دو حرف لب بغیر حق مجنبان، دل بغیر حق مبند صیدگاهست این جهان، من صید، صیادم اجل رشته عمرم کمند و، روز و شب چین کمند چیست گیتی؟ کژدمی، عمر دراز ما، دمش! زهر مرگش هست نیش و، سال و ماهش بند بند میکنی اوقات صرف، اما نمیگویی به چه؟ میفروشی این متاع، اما نمیدانی به چند! نی چنان افتاده واعظ در ره افتادگی کز دلش هم آه جانسوزی تواند شد بلند واعظ قزوینی