واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۵: ز پیری، چون مرا قد همچو شمع سرنگون باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز پیری، چون مرا قد همچو شمع سرنگون باشد دم مرگست، از آنم گریه و افغان فزون باشد نباشد زینتی، جز گوهر دل، اهل عرفان را مرصع پوشی ما، همچو دریا از درون باشد تو گر چوب ستم، مظلوم شمشیر دعا دارد ترا کی ای ستمگر، رنگی از دلهای خون باشد؟! بگرد خاطرم پیوسته گردد، لعل نوشینش همینم لاله سیراب، از باغ جنون باشد واعظ قزوینی