واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۳: دشمن چو ریزشی دید، زو شور و شر نخیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دشمن چو ریزشی دید، زو شور و شر نخیزد جایی که آب پاشی، زآن گرد برنخیزد با درد عشق یکجا، عشق جهان نگنجد یک ناله بشوری، از نیشکر نخیزد چون دل شکست، از وی ناید سخن طرازی از کاسه شکسته، آواز برنخیزد در خشم نیک ذاتان، بیم ضرر نباشد آری زآتش گل، هرگز شرر نخیزد تمکین بیش آرد خفت، که از ترازو کم میکنند زان سر، کز جای برنخیزد کی تند خو به نرمی، فرمان پذیر گردد از جای شعله هرگز، با چوب تر نخیزد آن وعظ دلنشین شد واعظ، که هم ز دل خواست نبود جگرگداز آه، تا از جگر نخیزد واعظ قزوینی