واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۹: چشم دل منعم سیر، ز اسباب نمیگردد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم دل منعم سیر، ز اسباب نمیگردد از ریگ روان صحرا سیراب نمیگردد عیب است زبس تندی از مردم روشن دل از خجلت خود آتش، چون آب نمیگردد بیشوق شنیدن حرف، از دل بزبان ناید تا آب نخواهد گشت، دولاب نمیگردد در خواب اجل، راحت از خواب نمی بینی بر چشم دل از فکرش، تا خواب نمیگردد عکس گل رخسارش، در آب اگر افتد از حیرت آن در بحر، گرداب نمیگردد آن چهره آتشگون، زان شوخ که من دیدم چون زلف برآن عارض، بیتاب نمیگردد واعظ قزوینی