واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۱: فصل شباب رفت و، نیامد بکار هیچ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فصل شباب رفت و، نیامد بکار هیچ فیضی نیافتیم ازین نوبهار هیچ دنیای شوم را نبود، هیچ اعتبار با آنکه کس از او نگرفت اعتبار هیچ از بسکه این جهان نبود دلنشین مرا در دل نمی نشیند ازو جز غبار هیچ در پیش زرپرست که فکرش همه زر است باشد شمار زر، همه روز شمار هیچ آخر هوای نفس تو، آه ندامت است زین می ندیده است کسی جز خمار هیچ واعظ نبوده بی تب و لرز از برای رزق بر وی نشد هوای جهان سازگار هیچ واعظ قزوینی