واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۸: سوی یار از همه پرداخته میباید رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوی یار از همه پرداخته میباید رفت گر همه رنگ بود، باخته میباید رفت ناقه عزم ضعیف است دو محمل نکشد دو دل خویش یکی ساخته میباید رفت در ره دوست چو آبی که شود صاف و رود همرهان را همه انداخته میباید رفت کارم از دست شد ای قاصد آه سحری تا دل او همه جا تاخته می باید رفت به تماشای جمالش همه کس محرم نیست خویش را از نظر انداخته میباید رفت گشت چون صیقل آیینه قد از فکر بنا خانه گردید چو پرداخته میباید رفت به مصافی که عدو تیغ کجی افرازد علم راستی افراخته میباید رفت سپر از دوره آغوش بود مردان را بردم تیغ اجل، تاخته میباید رفت جانب سنگ بلا ای ثمر باغ وجود چون شکوفه سپر انداخته میباید رفت تن به خاکستر واسوختگی باید داد همچو آیینه پرداخته میباید رفت جانب اهل کرم، دست تهی بال و پر است سوی جانان همه را باخته میباید رفت واعظ این بار علایق که تو برداشته یی همه را عاقبت انداخته میباید رفت واعظ قزوینی