واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۶: شب ز دردم، جمله دریا حق گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب ز دردم، جمله دریا حق گذشت ناله ام از گنبد ازرق گذشت بود خونم حق آن تیر نگاه آن نگاه از خون من ناحق گذشت پایبند قید اطلاق ار شوی میتوان از قیدها مطلق گذشت بهر دنیا، کان خیالی باطل است مگذر از حق میتوان از حق گذشت قوت نطقت که با آن آدمی چون سگان در جق جق و، وق وق گذشت رنجه شد قانع ز دنیا، تا چه ها بر حریص جاهل احمق گذشت خویش را کشتی ز فکر کیمیا زندگانی برتو چون زیبق گذشت در دم مرگ آه حسرت میشود هر دمی کان نی بیاد حق گذشت دل بدست آور، رهی تا از بلا کی توان زین بحر بی زورق گذشت میرسد از چاک دل رزق سخن چون قلم ما را مدار از شق گذشت حق یاد حق ز ما نگرفته رفت زندگی واعظ ز ما ناحق گذشت واعظ قزوینی