واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۴: ز بسکه قوت جذب نگاه با آن روست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بسکه قوت جذب نگاه با آن روست بهر که حرف زنم، روی گفت و گو با اوست گرش بود نظری، با سگان درگه خویش نگنجدم دگر از شوق، استخوان در پوست بنای حسن ز اول نهاده اند بناز به سنگ سخت دلی پای طاق آن ابروست چو کاسه یی که نویسند هفت سلام در آن ز زعفران رخم نقش کاسه زانوست غم از دورویی ابنای روزگار مدار که پنج روز دگر کارها همه یکروست ز ناز، بسکه گره ز ابروش جدا نشود شود خیال که، خالش بگوشه ابروست نمیتوان شدن از فکر نرگسش بیرون خیال چشم فسون ساز آن پری جادوست خموش باش، که گوش زمانه کم شنواست اگرچه واعظ کلک تو هم بسی پرگوست واعظ قزوینی