واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۶: بهار گلشن آن روی چون سمن، شرم است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهار گلشن آن روی چون سمن، شرم است سهیل سیب سخنگوی آن ذقن، شرم است ز شرم، حسن بتان راست، آب و رنگ دگر که باغبان عرق ریزان این چمن شرم است ندیدنی است رخی، کو ندارد آب حیا صفای آینه حسن مرد و زن شرم است شود تکلم جانان، ز شرم بامزه تر که مشک شکر شیرینی سخن شرم است از آن شود ز عرق جامه پوش در حمام که پای تو بسر آن شوخ سیم تن شرم است ز ناز و غمزه و رفتار و شوخی و تمکین شود گر انجمنی، میر انجمن شرم است ترا نظر به قد و عارض است و مو واعظ جمال پیش تو اینهاست، پیش من شرم است واعظ قزوینی