واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۰: نه همین صبح از غمم پیر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه همین صبح از غمم پیر است بهر من شام نیز دلگیر است ناله من، ز ناتوانی ها بی صداتر از آب تصویر است مرو از ره به مهربانی خصم گرمی خصم، چون تب شیر است مال افزون، در آن فساد کند دل پرحرص، معده سیر است خوش به در میزنند یک یک خلق آن سپنجی سرا چه دلگیر است سرنوشت فنای گیتی را آسمان و زمین زبر زیر است گر بود پاک، شصت اخلاصت از تو تا عرش یک سر تیر است تا نیفتی ز پا، نمی خیزی که خرابی بنای تعمیر است این جهان محبس است و ما محبوس نه فلک، حلقه های زنجیر است هست سر رشته در کف تقدیر فکر روزی، نه کار تدبیر است چون نباشد تمام چشم امید؟ واعظ ما تمام تقصیر است واعظ قزوینی