واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۸: از بهر دو نان، منت دونان چه ضرور است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بهر دو نان، منت دونان چه ضرور است هر روز دو صد مرگ به یک جان، چه ضرور است از شوق تو، نعل لب نان است در آتش در تب چو تنور از غمش ای جان چه ضرور است آن را که نهادند به سر تاج قناعت بستن کمر خدمت سلطان چه ضرور است تا جمع شود یک دو سه دینار حرامت دیدن همه شب خواب پریشان چه ضرور است؟ خود را به خطرها ز پی مال فگندن دادن سر خود در ره سامان چه ضرور است جایی که رسد دست به دامان تجرد دادن بکف جامه گریبان، چه ضرور است؟ چون آب روان، خاک بود مسند پاکان در کلبه ما قالی کرمان چه ضرور است؟! امروز شدن بر رخ خوبان همه تن چشم فردا شدنت کور و پشیمان چه ضرور است؟ تا آب لب تشنه یک دانه توان شد گوهر شدن ای قطره باران چه ضرور است گیتی است یکی خانه، در آن ما همه مهمان کردن نسق خانه ز مهمان چه ضرور است واعظ، اگر از دوست بود گوشه چشمی چشم نظر لطف ز یاران چه ضرور است؟ واعظ قزوینی