واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۷: یک نظر غافل نمیگردند از پاس حیات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک نظر غافل نمیگردند از پاس حیات اهل دل را زآن نمیباشد بدنیا التفات حاضر دم باش کاین نفس دغل بسیار کس برده است و تشنه بازد آورده از آب حیات غم گواراتر بود آزادگان را از سرور آب تلخی بید را باشد به از آب نبات گشته بر ما زهر آب زندگی از یاد مرگ لذتی شاید بریم از عمر خود بعد از وفات حاصل آسایش کونین، هر سو خرمن است می ستاند هرکه از دست تهی دارد برات زندگی بی عشق نبود در شمار زندگی ذکر نام دوست باشد سکه نقد حیات گوهرافشانی زبان از کیسه دل میکند ریزش کلک سخن پرداز باشد از دوات عشرت و عیش تهیدستان پس از مردن بود تا نشد بید از چمن بیرون، ندادنش نبات کی بگلزار حقیقت میبرد مرغ دلت واعظ از دام علایق تا نمی یابد نجات؟ واعظ قزوینی