واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۵: برخاست چون شباب و، بجایش نشست شیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برخاست چون شباب و، بجایش نشست شیب شد جانشین بر هنر ما، هزار عیب از موج حادثات، کمندیست هر طرف دزدد از آن محیط ز گرداب سر بجیب این زندگی مد شهابی نبود بیش جای تعجب است که کی شد شباب شیب سست است پای طاقت و، تند است سیل غم افتاده است کار من اکنون بدست غیب در زیر تیغ داس حوادث نشسته یی تا سر به رنگ خوشه برآورده یی ز جیب با یاد آخرت، غم دنیا چکاره است؟ در کشور یقین، نبود جای رشک و ریب تنگست اگر چه قافیه، واعظ از آن چه باک رزقی است رزق معنی و، آن خود رسد ز غیب واعظ قزوینی