واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۹۴: با حوادث برنمی آیند مال و جاهها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با حوادث برنمی آیند مال و جاهها پا نمی گیرد پیش تندباد این کاهها روشنایی از در حق کن طلب، زآن رو که هست چشم و ابروهای تصویر، این در و درگاهها همرهی از لطف حق جو، تا به مقصد ره بری غیر بیراهی نمیآید، از این همراهها بازی دولت مخور چندین، که مانع نیستند آفتاب حشر را، این خیمه و خرگاهها با ستمگر گو چه چشم روشنی داری دگر از چراغی کان برافروزد ز درد آهها؟ میشمارند اهل دنیا فقر را بی جوهری طعن نامردی بمردان میزنند این داهها دل بدنیا می دهی و می ستانی رنج و غم میدهی نقدی چنین از کف باین تنخواهها ای که دلتنگی ز پستیهای قدر خویشتن یوسفی دارد چو حسن عاقبت، این چاهها خانه چون نبود، اثاث خانه واعظ بهر چیست؟ خانه دل را مکن ویران باین دلخواهها! واعظ قزوینی