واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۷۲: بسکه گردیدند همراهان ما دلگیر ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسکه گردیدند همراهان ما دلگیر ما کس بگرد ما نمی گردد، مگر زنجیر ما برنگشتیم از جهان زانسان که رو وا پس کنیم مزد نقاشی که مستقبل کشد تصویر ما ما حساب خویشتن را با جهان کردیم پاک زین بیابان خار خشکی نیست دامن گیر ما قبضه شمشیر اگر نبود مرصع باک نیست گوهر شمشیر ما بس، جوهر شمشیر ما تانی کلکم شد از وصف لب او کامیاب دیگر از شادی نمی گنجد شکر در شیر ما بسکه ما را فکر شمشادش ز پا افگنده است برنخیزد بی عصا فریاد از زنجیر ما میکند ما را بزرگیهای دشمن تندتر میشمارد کوه را سنگ فسان شمشیر ما ما مرید جبه و دستار و کش و فش نه ایم نیست واعظ جز نبی و آل پاکش پیر ما واعظ قزوینی