واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱: در میان خلق عالم، کشت تنهایی مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در میان خلق عالم، کشت تنهایی مرا بلکه زین وحشت رهاند سر بصحرائی مرا گر شدم محروم دوش از خدمتت، معذور دار بود مهمان عزیزی، همچو تنهایی مرا بال عنقا، نقش طاووسی نمیگیرد بخود بیوجودی کرده فارغ از خودآرایی مرا مردم دارا، ز قیل و قال فارغ نیستند پوچ شد مغزم، قبا تا گشت دارایی مرا آب گوهر، تیرگی هرگز نمی گیرد به خود پاک دارد آب رو از چرک دنیایی مرا گوهر معیوب را، نبود صفا با جوهری از نظرها چون نگاه افگنده بینایی مرا بسکه از یاران دورنگی همچو خارم میگزد خوش نمی آید ز گلها نیز رعنائی مرا من که بودم همچو واعظ عندلیب هر چمن قاف هم دارد قبول اکنون به عنقائی مرا واعظ قزوینی