واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷: از بسکه سست گشته تن مبتلا مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بسکه سست گشته تن مبتلا مرا سازد هوای چشم زدن توتیا مرا تا رو نهد به پای تو، قالب تهی کند رشک است بر سعادت آن نقش پا مرا تا دل بیاد آن گل رخسار بسته ام دل وا نمی کند چمن دلگشا مرا روشن شود چنانکه ز خاکستر آینه کرده است فیض سوختگان باصفا مرا از بس متاع کاسد بازار عالمم ترسم به جرم نیز نگیرد خدا مرا تیغ جفا کشید، که اول کرا کشم؟ فریاد کرد واعظ، گفتا: مرا!مرا!؟ واعظ قزوینی