واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴: ز لطف دوست کی آید دریدن پرده ما را؟
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز لطف دوست کی آید دریدن پرده ما را؟ اگر خجلت بروی ما نیارد کرده ما را؟ نباشد جز فرو رفتن ز خجلت بر زمین فردا اگر سرکوب ما خواهند کرد آورده ما را همین نعمت ز نعمتهای الوان بس که همچون گل برخ چینی نباشد سفره گسترده ما را مصور گر کشد تمثال ما ز آلوده دامانی عجب نبود ورق از خود فشاند کرده ما را ز بیقدری بجز گرد یتیمی کس نمی گیرد گهرهای به خوناب جگر پرورده ما را نشان آن دهن را هم از آن شیرین سخن پرسم کند پیدا جواب او مگر گم کرده ما را بروی عیب مردان پرده یی چون آبرو نبود میفگن بهر دنیا واعظ از رخ پرده ما را واعظ قزوینی