واعظ قزوینی
غزل ها
شمارهٔ ۹: ز ناله باز ندارد کسی دل ما را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز ناله باز ندارد کسی دل ما را کسی نبسته زبان خروش دریا را ز ما به دلبر ما بسکه راه نزدیک است توان به بال شرر بست نامه ما را دوباره دیده ام امروز قد و بالایش ببین ز مستی من نشأه دو بالا را چنین که فشرده است یاد تمکینش که می تواند بردن ز جا دل ما را!؟ کفن حریر و طلا مرده را از آن فکنند که قدر نیست در آن نشأه مال دینار را میان خلق کجا و جد و حال روی دهد کسی بجام ندیده است جوش صهبا را چو نخل شمع خزان کرده برگ ما سرزد ز نوبهار جوانی خبر نشد ما را به خاک می بردت آرزوی دنیا کاش تو هم بخاک بری آرزوی دنیا را گرفته اند شهان شهرها اگر واعظ گرفته ناله من نیز کوه و صحرا را واعظ قزوینی