اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۲۰: تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو آب خضری و ما تشنه عاشقان از تو بیا بیا که صبوری نمی توان از تو بخشم رفتی و گفتی قیامتم بینی چه زود رنجی و دیر آشنا فغان از تو مرنج اگر من دلتنگ سینه بشکافم که حال دل نتوان داشتن نهان از تو قیامت ارچه بآخر زمان شود پیدا قیامتی است درین شهر هر زمان از تو تو کی بخنده گشایی دهن یقین است این یقین که می کشیش نیست اینگمان از تو ز غیرتم همه آتش که همچو شمع چرا گرفته اند مرا خلق بر زبان از تو مرا بتیغ فلم ساز استخوان و ببین که چون گداخت مرا مغز استخوان از تو به مجلسی که تو با گلرخان قدح نوشی هزار نرگس مستت خونفشان از تو بتر ز قصه مجنون حکایت لیلی است که شد فسانه بصد گونه داستان از تو اهلی شیرازی