اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۹۵: همدمان رفتند و من از همرهان وامانده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
همدمان رفتند و من از همرهان وامانده ام میرم از این غم که بی یاران چرا من زنده ام تاب وصلم نیست ایمه چون زیم در هجر تو وای بر مردن چو من در زندگی وامانده ام داغ سودای غمت دیوانه کردم ای پری زانسبب چونشمع گه در گریه گه در خنده ام گرچه آزاد جهانم همچو سرو ای ابر لطف رحمتی فرما که از دست تهی شرمنده ام همت من در نظر نارد جز آنخورشید رخ گرچه درویشم نظر جای بلند افکنده ام نازنینان گر کشندم سر نمی تابم ز حکم پادشاهانند ایشان من فقیر و بنده ام زین چمن اهلی مرا دیگر بهیچ امید نیست زانکه از شاخ بقا چونغنچه دل برکنده ام اهلی شیرازی