اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۸۸: ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظر دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خونم سیر کی گردد که با لعلش نظر دارم ر چشمم میکشد تا قطره یی خون در جگر دارم مکن منع از سجود خود مرا ایسرو چندانی که در راهت رخ زردی نهم بر خاک و بردارم چو رو در قبله میآرم سجودم بهر آن باشد که از محراب ابرویت خیالی در نظر دارم کجایی آفتاب من که شب تا روز در راهت بجان کندن چراغ دیده در راه سحر دارم طبیبا حال اگر پرسی که دردم را کنی درمان برو درد سرم کم ده که من دردی دگر دارم چو ناصح در زبان آید مرا موی از بدن خیزد کزان تیغ زبان در دل هزاران نیشتر دارم نه تنها از خیال زلف او مویی شدم اهلی که دستی با خیال موی آنهم در کمر دارم اهلی شیرازی