اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۹۹۱: دل کباب از لعل او چون از دلش بیرون کنم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل کباب از لعل او چون از دلش بیرون کنم همچو آتشپاره یی چسبیده بر دل چون کنم ای چو جان جا کرده بر دل گر بتنگی از دلم خود برون رو جان من من چون ترا بیرون کنم چرخ بی رحم و تو بد مهر و من از دل در عذاب از تو نالم یا ز دل یا شکوه از گردون کنم بر کنم از کوه سنگ و بر دل از جورت زنم عاقبت از دست جورت کوه را هامون کنم گر بدوزخ همچنین گریان برندم روز حشر دوزخ از سیلاب اشک خویشتن جیحون کنم همچو مجنون همنشینی با من آهو چون کند شیر اگر با من نشیند دل ز دردش خون کنم شعله شوق تو آتش در دلم ایشمع زد خواستم پروانه وش این شعله را افزون کنم عیب باشد خوبی لیلی ستودن پیش تو عیب باشد گر حکایت منهم از مجنون کنم گر چو اهلی پیرم از جور جوانان ای پسر از که کردم کامرانی کز تو هم اکنون کنم اهلی شیرازی